چشم

متن مرتبط با «لغت نامه دهخدا» در سایت چشم نوشته شده است

لغت نامه

  • قمقمه : پَ ن پَ قم هالیوودهزنبوردار : کسی که همسر بلوند داردکاج : نمایندگی انتشارات گاج در دوبیژنتیک : ژنی که عامل اصلی تیک زدن در انسان می باشدهشتگرد : ۵خورشت بامیه : مسئولیت پختن خورشت بر عهده من استوایمکس : درنگ چرا؟خراب : نوعی نوشیدنی حاوی تکه های کوچک خرشیردان : آنکه شیر خوب را از بد تمیز می دهدگشتاور: یک سری همسایه نخاله که به هنگام برگزاری مهمانی‌های شبانه پلیس را خبر می کنند.البرز: عربها به « پرز » گویندچرا عاقل کند کاری‌:‌ یک ضرب المثل شیرازی.هردمبیل: جایی که در آن بابت هر چیزی قبض صادر میشودغیرتی: هر نوع نوشیدنی به جز چایقرتی : نوعی چای که با قر و حرکات موزون سرو میشودپنهانی : قلمی که جای جوهر با عسل مینویسدمختلف : مرگ مغزیمورچه خوار : خواهر مورچه. فحشی که موریانه ها به هم می دهندجدول : کسی که نیاکانش علاف باشند را گویندکره حیوانی : بیچاره ناشنواستتوله سگ : حاصل تقسیم مساحت سگ بر عرض آنکته ماست : آن گربه مال ماستSaturday : روز جهانی ساطورکراچی : پس تکلیف ناشنوایان چه میشود ؟سه‌پایه : ۳ تا آدم باحال که همیشه پایه هر حرکتی‌ هستندیک کلاغ چهل کلاغ : نبردی ناجوانمردانه بین کلاغ‌ها,لغت نامه دهخدا,لغت نامه,لغت نامه فارسی ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها